خواب دیدم که رویاست، ولی رویا نیست
عمر جز «حسرت دیروز» و «غم فردا» نیست
هنر عشق فراموشی عمر است، ولی
خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست
ای پریشانی آرام! کجایی ای مرگ؟!
در پری خانه ی ما حوصله ی غوغا نیست...
ما پلنگیم! مگو لکّه به پیراهن ماست
مشکل از آینه ی توست! خطا از ما نیست
خلق در چشم تو دل سنگ ولی ما دل تنگ
«لا الهی» هم اگر آمده بی «الّا» نیست
موج ِشوریده دل آشفته ی ماه است ولی
ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست
بر گل فرش، به جان کندن خود فهمیدیم
مرگ هم چاره ی دل تنگی ماهی ها نیست
.
فاضل نظری - اقلیت - پری خانه